Mersedes


Mani Rahnama

با کوچه اواز رفتن نیست
فانوس رفاقت روشن نیست
نترس از هجوم حضورم
چیزی جز تنهایی با من نیست
وقتی تو نباشی من به من مشکوکم
به هر گل به هر سایه روشن مشکوکم
مشکوکم به اشک کبوتر مشکوکم
مشکوکم به خواب خاکستر مشکوکم
بی تو به کابوس و به رویا مشکوکم
به شعله به پروانه حتی مشکوکم
باز امشب فانوسی روشن نیست
با سوگ این شب یک شیون نیست
از کوکب تا کوکب خواموشی
شب هست و شوق شب کشتن نیست
ترسم نیست از دیوار از بن بست از سایه
تاریک تاریکم من از من میترسم
چرا دل ببندم به شب کوچه گردی
که از این سکوت سترون میترسم
من از سایه های شب بی رفیقی
من از نارفیقانه بودن میترسم
مشکوکم به اشک کبوتر مشکوکم
مشکوکم به خواب خاکستر مشکوکم
با کوچه اواز رفتن نیست
فانوس رفاقت روشن نیست
نترس از هجوم حضورم
چیزی جز تنهایی با من نیست
شب هست و شوق شب کشتن نیست