Mahe Man


Saeed Mohammadi Motlagh

اونی که میگفتی ماه شب چهاردست در اومد دراومد
انتظار تلخ شب من خسته سر اومد سر اومد
اونی که میگفتی ماه شب چهاردست در اومد دراومد
انتظار تلخ شب من خسته سر اومد سر اومد

اونی که میگفتی ماه شب چهاردست در اومد دراومد
انتظار تلخ شب من خسته سر اومد سر اومد
اونی که میگفتی ماه شب چهاردست در اومد دراومد
انتظار تلخ شب من خسته سر اومد سر اومد

دار و ندارم تو ایل و تبارم تو
مسافری خستم پایان راهم تو
دلواپس راه من قلب پر از آه من
رخساره چون ماه تو یوسف در چاه من
اونی که میگفتی ماه شب چهاردست در اومد دراومد
انتظار تلخ شب من خسته سر اومد سر اومد
اونی که میگفتی ماه شب چهاردست در اومد دراومد
انتظار تلخ شب من خسته سر اومد سر اومد

عمریست که در خیالم گل از لبات میچینم
عکس لب لعلت رو تو قرص ماه میبینم
غزل غزل ترانه حرفای عاشقانه
نوشتم و سرودم از این عشق جانانه
غزل غزل ترانه حرفای عاشقانه
نوشتم و سرودم از این عشق جانانه
اونی که میگفتی ماه شب چهاردست در اومد دراومد
انتظار تلخ شب من خسته سر اومد سر اومد
اونی که میگفتی ماه شب چهاردست در اومد دراومد
انتظار تلخ شب من خسته سر اومد سر اومد

تا تو از راه رسیدی گلهای غم را چیدی
بر این تن تکیده از عشق و گل باریدی
غزل غزل ترانه حرفای عاشقانه
نوشتم و سرودم از این عشق جانانه
غزل غزل ترانه حرفای عاشقانه
نوشتم و سرودم از این عشق جانانه
اونی که میگفتی ماه شب چهاردست در اومد دراومد
انتظار تلخ شب من خسته سر اومد سر اومد
اونی که میگفتی ماه شب چهاردست در اومد دراومد
انتظار تلخ شب من خسته سر اومد سر اومد