Khosh Khyal


Siavash Ghomayshi

منه خوش خیاله ساده
حالا با پای پیاده
دنبالت دارم میگردم
همسفر با شب و جاده
پرم از حسرت و خواهش
واسه یک لحظه نوازش
کوله باره غم رو دوشم
رهسپاره شهر سازش
تو قامت سیاه شب
وقتی ستاره میمیره
انگار میخواد بهم بگه
واسه رسیدن به تو دیره
از منه خسته رو خط رفتن
بی تو یه سایه فقط میمونه
سایه ی مردی که خوش خیاله
تو نا رفیقو رفیق میدونه
هنوزم اسمت عزیزه
واسه این همیشه تنها
قصه ی بود و نبودت
میشه راهی واسه فردا