Khatereh


Siavash Ghomayshi

میرم از شهر تو با یه کوله بار از خاطره
دل من مونده پیشت گرچه پاهام مسافره
میگذره همراه جاده یاد تو از تو خیالم
توی راه دریغ از ابری که بباره واسه حالم
توی هر گوشه این شهر دارم از عشق تو یادی
می سوزونه منو یاده دلی که به من ندادی
راه میوفتم بی هدف مقصد راهو نمی دونم
کاش می شد آروم بگیرم ولی افسوس نمی تونم
کو یه قاصدک تو جاده که بشه همسفر من
من یه قصهم که جدایی شده فصل آخر من
توی هر گوشه این شهر دارم از عشق تو یادی
می سوزونه منو یاده دلی که به من ندادی
توی هر گوشه این شهر دارم از عشق تو یادی
می سوزونه منو یاده دلی که به من ندادی

توی هر گوشه این شهر دارم از عشق تو یادی
می سوزونه منو یاده دلی که به من ندادی
توی هر گوشه این شهر دارم از عشق تو یادی
می سوزونه منو یاده دلی که به من ندادی

میرمو گم میشم اخر تو غروب دشت غربت
نمی تونم که بمونم توی شهر بی محبت
توی هر گوشه این شهر دارم از عشق تو یادی
می سوزونه منو یاده دلی که به من ندادی
توی هر گوشه این شهر دارم از عشق تو یادی
می سوزونه منو یاده دلی که به من نداد