Khaneh Be Doush


Alireza Eftekhari

آه ای صبا
چون تو مدهوشم من
خود فراموشم من
خانه بر دوشم من
خانه بر دوش
من در پیش کو به کو افتادم
دل به عشقش دادم
حلقه در گوشم من
حلقه در گوش
گر در کویش برسی برسان
این پیام مرا
بی چراغ رویت
من ندارم دیگر
تاب این شبهای سرد و خاموش
هرگز هرگز باور نکنم
عهد و پیمان ما شد فراموش
ای جان من غرق سودای تو
بی تماشای تو
دل ندارد ذوق گفتگویی
بی جلوه ات آرزو بی حاصل
بی تو در باغ دل
خود نروید سرو آرزویی
شبها مرغ لب بسته منم
دل شکسته منم
تا سحر بیدارم
سر به زانو دارم
برنخیزد از من های و هویی
بی تو سیر گل را چه کنم
گل ندارد بی تو رنگ و بویی