Hamsayeh


Elaheh
Viguen

می‌خندی و ریزد صد شعله بر جانم ‏
می‌بینمت اما نامت نمی‌دانم ‏
[الهه]
خواندی ز چشمانم عشق نهان من ‏
دیگر چه می‌پرسی نام و نشان من ‏
[ویگن] همسایه‌ات بودم می‌دیدمت گاهی ‏
[الهه] می‌دیدمت خندان گاهی سر راهی ‏
[ویگن] همسایه‌ات بودم می‌دیدمت گاهی ‏
[الهه] می‌دیدمت خندان گاهی سر راهی ‏
[ویگن] خاطرات آن زمان لطف دگر دارد ‏
[الهه] چشم تو بس فتنه‌ها در زیر سر دارد ‏
[ویگن] روزگاری ساکن کوی وفا بودی ‏
[الهه] قلبم اکنون رنگ عشق تازه‌تر دارد ‏
[ویگن]
دستم به دامانت از من نکش دامن ‏
وصلت نمی‌خواهم عشقم نگیر از من ‏
[الهه]
دیر آمدی ای جان عشقی به سر دارم ‏
پیمان یاری با یار دگر دارم ‏
[ویگن] خاطرات آن زمان لطف دگر دارد ‏
[الهه] چشم تو بس فتنه‌ها در زیر سر دارد ‏
[ویگن] روزگاری ساکن کوی وفا بودی ‏
[الهه] قلبم اکنون رنگ عشق تازه تر دارد ‏
[ویگن]
می‌خندی و ریزد صد شعله بر جانم ‏
می‌بینمت اما نامت نمی‌دانم ‏
[الهه]
خواندی ز چشمانم عشق نهان من ‏
دیگر چه می‌پرسی نام و نشان من ‏
[ویگن] همسایه‌ات بودم می‌دیدمت گاهی ‏
[الهه] می‌دیدمت خندان گاهی سر راهی ‏
[ویگن] همسایه‌ات بودم می‌دیدمت گاهی ‏
[الهه] می‌دیدمت خندان گاهی سر راهی ‏
[ویگن] خاطرات آن زمان لطف دگر دارد ‏
[الهه] چشم تو بس فتنه‌ها در زیر سر دارد ‏
[ویگن] روزگاری ساکن کوی وفا بودی ‏
[الهه] قلبم اکنون رنگ عشق تازه‌تر دارد ‏