Gerftar


Lyrics by: Ardalan Sarfaraz
Shohreh

گرفتارم گرفتارم
به دست من گرفتارم
در این دنیای عاشق کش
به جرم تن گرفتارم
من از انسان سخن گفتم
من از عاشق شدن گفتم
به من رندانه خندیدن
مرا هرگز نفهمیدن
گرفتارم گرفتارم
بدست من گرفتارم
در این دنیای عاشق کش
به جرم تن گرفتارم
منم از دودمان عاشقان
تنها به جا مانده
دلم در آرزوی کوچ و تن بین شما مانده
به من آموخت این فریادهای تلخ بی پاسخ
که هر چه در پی آنم فقط در قصه ها مانده
من از انسان سخن گفتم
من از عاشق شدن گفتم
به من رندانه خندیدن
مرا هرگز نفهمیدن
گرفتارم گرفتارم
به دست من گرفتارم
در این دنیای وانفسا
میان جمعمو تنها
کنون بگذار
که با تنهایی خود
همنشین باشم
رها از قید این آلودگیهای زمین باشم
به جرم عاشقی
رویائیم خواند
باکم نیست
به ذات خود خیانت کرده ام
گر غیر از این باشم