Galayeh


Lyrics by: Babak sahrai
Mani Rahnama

تو زیر بارون من پشت دیوار
تو خسته از شب من مات مهتاب
تو میشکستی تو فصل گریه
من میتکیدم تو پیله ی خاک
تو قصه گفتی از کوچ مهتاب
من مینوشتم از راز مرداب
تو میگذشتی از جرم خورشید
من میرسیدم تنها و بی تاب
مثل مترسک از پشت پرچین
دیدم که پاییز قداره می بست
تنها درخت معصوم خونه
دیدم که میمرد اما نمیشکست
تو مثل بارون همپای پاییز
من مثل فریاد همدرد غربت
من با تو بودم اما تو افسوس
به بودن من نکردی عادت
تو پر کشیدی من پر شکستم
تو ساده بودی من ساده موندم
تو با من از شب گلایه کردی
من بی تو تا صبح از خونه خوندم
چشمای سردت دنیای من بود
اما تو هیچوقت باور نکردی
شکستم و تو حتی یه لحظه
با گریه های من سر نکردی
من با تو بودم وقتی که آروم
پشت نقاب آیینه سوختی
کاش وقت رفتن بهم میگفتی
اون همه عشقو به چی فروختی