Fekre Rahat


Shahrokh

زمانه هم چون گذریست
باید از این گذر گذشت
نه راه پیش دارد نه پس
باید از این سفر گذشت
قسمت ما دربه دری
سهم ما خوش باوری
توی راه زندگی سهم ما دربه دری
فکر راحت نفسی خوش
دل من می طلبت
قفسی با در باز
ترانه ای از لب ساز
فکر راحت نفسی خوش
دل من می طلبت
قصه شهر فرنگی دروغ بود
ستاره های آسمونش بی فروغ بود
قصه شهر فرنگی دروغ بود
ستاره های آسمونش بی فروغ بود
پیک که خوشبختی ما داره می یاد توسفره
چشمای عاشقو خیست منتظره من به دره
خیره بر دروازه شهر آشنای من
که از یک دریچه هم واسه من کوچکتره
فکر راحت نفسی خوش
دل من می طلبت
فکر راحت نفسی خوش
دل من می طلبت
بوی خوش عطر خاک
دلای ساده و پاک
عشق رفتن به خونه
قصه ای شود غم ناک
فکر راحت نفسی خوش
دل من می طلبت
فکر راحت نفسی خوش
دل من می طلبت
فکر راحت نفسی خوش
دل من می طلبت
فکر راحت نفسی خوش
دل من می طلبت