Faryad Eshgh


Maziar

ای دل خونینم ای دشت شقایق
ای شکسته در گلو فریاد عاشق
ای به راه مهربونی سر سپرده
کی غم بی همزبونی با تو خورده
ای دل تنها و خسته
مرغ عشق پر شکسته
دشت گلگون شقایق
آخرین غمخوار عاشق
در شب خاموش و سرد بی کسیم
تکیه گاه منپناه آخری
تو برام مثل نمای چشمه سار
تشنگی رو از وجودم می بری
در سکوت مبهم عشقی بزرگ
تو طنین آرزو های منی
مثل خورشیدی که می تابی به شب
رنگ هستی بر وجودم می زنی
ای دل تنها و خسته
مرغ عشق پر شکسته
دشت گلگون شقایق
آخرین غمخوار عاشق