Doust Daram


Mansour

وقتی نگات میکردم شعر نهفته دیدم
تورو مثه گل سرخ تازه تازه دیدم
چو دانه های شبنم
خنک مثه سحرگاه
صدف میشم به دورت
ای مروارید دریا
آتش عشق رو چهرت
سرخی لاله داره
همیشه از نگاهت
مهربونی میباره
تو که رو منبر عشق
به سجده گاه نشستی
پرستش یگانه
خدای خود نشستی
برو از خودش بپرس
از خود خدا بپرس
برو از خودش بپرس
از خود خدا بپرس
که من چه قدر دوست دارم
مثه خدا دوست دارم
قدر خودش دوست دارم
دیوونه وار دوست دارم
عاشقونه دوست دارم
قدر خدا دوست دارم

عشقه منو باور کن
حرف منو باور کن
حقیقت صدای
قلب من و باور کن
برای ابراز عشق
اندازه ی نداشتم
اگر کردم جسارت
من چاره ی نداشتم
برو از خودش بپرس
از خوده خدا بپرس
برو از خودش بپرس
از خوده خدا بپرس
که من چه قدر دوست دارم
مثه خدا دوست دارم
قدر خودش دوست دارم
دیوونه وار دوست دارم
عاشقونه دوست دارم
قدر خدا دوست دارم
وقتی نگات میکردم
شعر نهفته دیدم
تورو مثه گل سرخ تازه تازه دیدم
چو دانه های شبنم
خنک مثل سحرگاه
صدف میشم به دورت
ای مروارید دریا
آتش عشق رو چهرت
سرخی لاله داره
همیشه از نگاهت
مهربونی میباره
تو که رو منبر عشق
به سجده گاه نشستی
پرستش یگانه
خدای خود نشستی
برو از خودش بپرس
از خوده خدا بپرس
برو از خودش بپرس
از خوده خدا بپرس
که من چه قدر دوست دارم
مثه خدا دوست دارم
قدر خودش دوست دارم
دیوونه وار دوست دارم
عاشقونه دوست دارم
قدر خدا دوست دارم