Donbal Che Migardi


Mahasti

دنبال چه میگردی
اون رفته از این شهر
اون رفته از اینجا
بیهوده نکن کوشش که اون گمشده ی ما دیگه نمیشه پیدا
از بس که تو آزردی دلش رو
گریوندی چشای خوشگلش رو
بدنبال هوس می رفتی آسون
نادیده گرفتی مشکلش رو
عاقبت شبی شکسته ازما
ازشهرو دیار ما سفر کرد
از عشق تو ای دل هوسکار
اون فرشته خوب صرفنظر کرد
دنبال چه میگردی
اون رفته از این شهر
اون رفته از اینجا
بیهوده نکن کوشش که اون گمشده ی ما دیگه نمیشه پیدا
از بس که تو آزردی دلش رو
گریوندی چشای خوشگلش رو
بدنبال هوس می رفتی آسون
نادیده گرفتی مشکلش رو
از بس که شبا نشسته بیدار
در ارزوی لحظه ی دیدار
از شدت تنهایی و غم شد
همسایه ی و همصحبت دیوار
خسته و افسرده شد از دست تو
غمگینو ازرده شد از دست تو
گفته بخود که مهنت جدایی
بهتره از قصه ی بیوفایی
دنبال چه میگردی
اون رفته از این شهر
اون رفته از اینجا
بیهوده نکن کوشش که اون گمشده ی ما دیگه نمیشه پیدا
از بس که پی هوای تازه
هر لحظه بیک بهانه رفتی
به عشق او نکردی اعتناییی
احساسشو بازیچه گرفتی
میون این کویرو غنچه ی گل
نداشته بیش از این صبرو تحمل
شکسته عاقبت در قفس رو
گذشته زیر پا عشقو هوس رو
دنبال چه میگردی
اون رفته از این شهر
اون رفته از اینجا
بیهوده نکن کوشش که اون گمشده ی ما دیگه نمیشه پیدا
از بس که پی هوای تازه
هر لحظه بیک بهانه رفتی
به عشق او نکردی اعتناییی
احساسشو بازیچه گرفتی
میون این کویرو غنچه ی گل
نداشته بیش از این صبرو تحمل
شکسته عاقبت در قفس رو
گذشته زیر پا عشقو هوس رو
دنبال چه میگردی
اون رفته از این شهر
اون رفته از اینجا
بیهوده نکن کوشش که اون گمشده ی ما دیگه نمیشه پیدا
دیگه نمیشه پیدا
دیگه نمیشه پیدا
دیگه نمیشه پیدا
دیگه نمیشه پیدا
دیگه نمیشه پیدا
دیگه نمیشه پیدا