Dodeli


Siavash Ghomayshi

آخه من هیچی ندارم که نثار تو کنم
تا فدای چشمهای مثل بهار تو کنم
می درخشی مثل یک تیکه جواهرتوی جمع
من می ترسم عاقبت یه روز قمارت بکنم
من مثل شبهای بی ستاره سرد و خالیم
خوب می ترسم جای عشق غصه رو یارت کنم
تو مثل یه قصه پر از خاطره هستی نمی خوام
من بی نشون تو رو نشونه دارت بکنم
تو که بی قرار دیدن شب و ستاره ای
واسه دیدن ستاره بی قرارت بکنم
مثل دریا بی قراری نمی تونی بمونی
من چرا مثل یه برکه موندگارت بکنم
من مثل شبهای بی ستاره سرد و خالیم
خوب می ترسم جای عشق غصه رو یار تو(ت بود) بکنم
تو مثل قصه پر از خاطره هستی نمی خوام(نمی خوای غلط بود)
من بی نشون تو رو نشونه دارت بکنم
تو بگو خودت بگو با تو بمونم یا برم
آخه من هیچ نمی خوام غصه دارت بکنم
تو بگو خودت بگو با تو بمونم یا برم
آخه من هیچ نمی خوام غصه دارت بکنم
تو بگو خودت بگو با تو بمونم یا برم
آخه من هیچ نمی خوام غصه دارت بکنم