Do Rangi


Shohreh

دلی که با تو بودوبا تو خوندوبا تو موندش
نمی دونی که بی وفائیات اونوسوزوندش
سری که سر به راهت بودوسر می زاشت رو شونت
نفهمیدی دورنگیات چطور اونو شکوندش
من از بی یاوری ناباوری دل به تو بستم
پر پروازمو آسون با عشق تو شکستم
به امید رسیدن سوی خورشید دو چشمات
چه تنها تو فقس بی همنفس عمری نشستم
ولی دل که مث کبوتر نمیشینه وقتی پر زد از گوشه بامی که پریده پریده
ازت صفا ندیده همش دروغ شنیده رنگ محبتو ندیده ندیده
دلی که با تو بودوبا تو خوندوبا تو موندش
نمی دونی که بی وفائیات اونوسوزوندش
سری که سر به راهت بودوسر می زاشت رو شونت
نفهمیدی دورنگیات چطور اونو شکوندش
من از بی یاوری ناباوری دل به تو بستم
پر پروازمو آسون با عشق تو شکستم
به امید رسیدن سوی خورشید دو چشمات
چه تنها تو فقس بی همنفس عمری نشستم
ولی دل که مث کبوتر نمیشینه وقتی پر زد از گوشه بامی که پریده پریده
ازت صفا ندیده همش دروغ شنیده رنگ محبتو ندیده ندیده