Darougheh


Morteza

تا بوده این بوده وهست
همیشه بیصداست یک دست
اگر با هم یکی بشیم
پشت کوه را میشه شکست
میشه گرفت داروغه را
وسط میدان برد وبست

داروغه برده آذوغه ها رو
باز یکی خونده دست ماها رو
از ما گرفتن هر چی که داشتیم
از ریشه کندن هر چی که کاشتیم
دستت رو خوندن کلاغها
خبر چینهای گل آقا
داغی زندن رو پیشونیت
همون هر جا نشونیت
داغی دل سوختنات
درست که جنگ باهات

دل که نمیشه طیاره
هر چی بخوای زود بیاره
قشون قشون لشکرت
ببره تو مسیدون بذاره
همین چیزاست که عاقبت
پیرمون در میاره