Dard Bi Darman


Elaheh

گفتم دل هوشیار من کو
گفتی خرابش کرده ام
گفتم که آن بیمار من کو
گفتی به خوابش کرده ام
گفتم سروسامان چه شد
آن درد بی درمان چه شد
آن عشق پر طوفان چه شد
گفتی جوابش کرده ام
دیگر ای جان مرا چه مانده؟
دیگر از من به جا چه مانده؟
همچون نی بی نوا شده ام
در رهم من فنا شده ام
همچون نی بی نوا شده ام
در رهم من فنا شده ام
دیگر ز من جز اشک و آهی
برجا نماند ای دل شکن
بشکن دل دیوانه ام را
دیگر چه می خواهی ز من
شاید دل بشکسته را صبح گردد
افسانه اش ورد زبانها گردد
شاید حدیث عشق ما هم روزی
چون قصه مجنون و لیلا گردد
دیگر ای جان مرا چه مانده؟
دیگر از من به جا چه مانده؟