Chra Aashagh Shodam


Andy

خدا چرا عاشق شدم من
دیگه از دست این دل یه شب آروم ندارم
وای چرا تو این زمونه
شدم قربونی عشق
اسیر روزگارم
روزا چشمای نازش میشینه تو كتابم
شبا وقتی می خوابم میبینمش تو خوابم
براش نامه نوشتم قشنگ و عاشقونه
نوشتم با دو چشماش منو كرده (( دیوونه ))
خدا چرا عاشق شدم من ...
رو پله های سنگی می شینم مات و بیدار
چشام رو دور ابرها سرم رو سنگ دیوار
براش آواز می خونه لبای سردو بستم
میاد خورشید بازم من هنوز اینجا نشستم
خدا چرا عاشق شدم من
دیگه از دست این دل
یه شب آروم ندارم
وای چرا تو این زمونه
شدم قربونی عشق
اسیر روزگارم
خدا چرا عاشق شدم من ... ؟