Charehee Nadaram


Reza Sadeghi

می دونم برات عجیبه ، این همه اصرار و خواهش
این همه خواستن دست هات ، بدون حتی نوازش
می دونم که خنده داره ، واسه تو گریه ی دردم
می گذری از من و میری ، اما باز من بر می گردم
می دونم برات عجیبه ، من با اون همه غرورم
پیش همه ی بدی هات ، چه جوری بازم صبورم
می دونم واست سواله ، که چرا پیشت حقیرم
دور می شی منو نبینی ، باز سراغتو می گیرم
می دونی چرا همیشه ، من بدهکار تو می شم
وقتی نیستی هم یه جوری ، با خیالت راضی می شم
می دونی واسه چی از تو ، بد می بینم و می خندم

تا نبینی گریه هامو ، هر دو چشمامو می بندم
چاره ای جز این ندارم ، آخه خون شدی تو رگهام
میمیرم اگه نباشی ، بی تو من بدجوری تنهام
می دونم یه روز می فهمی ، روزی که دنیا را گشتی
من چه جوری تو رو خواستم ، تو چه جور ازم گذشتی
چاره ای جز این ندارم ، آخه خون شدی تو رگهام
میمیرم اگه نباشی ، بی تو من بدجوری تنهام
می دونم یه روز می فهمی ، روزی که دنیا رو گشتی
من چه جوری تو رو خواستم ، تو چه جور ازم گذشتی