آمد بت میخانه تا خانه برد ما را
پر کرده کمان خود آرام زند ما را
صد نکته دراندازد صد دام و دغل سازد
صد نرد عجب بازد تا خوش بخورد ما را
ای شیخ نمیبینی این گوهر شیخی را
این شعشعهی ما را این جاه و جلالت را
ای خواجه نمیبینی این روز قیامت را
این یوسف خوبی را این خوش قد و قامت را
آمد بت میخانه تا خانه برد ما را
پر کرده کمان خود آرام زند ما را
ای خوشدل و خوشدامن دی.انه تویی یا من
درکش قدحی با من بگذار ملامت را
خاموش که خاموشی بهتر ز عسل نوشی
خاموش که خاموشی بهتر ز عسل نوشی
خاموش که خاموشی بهتر ز عسل نوشی