Balaye Nay


Dariush

وقت از نی کر شدن وقت عریان‌تر شدن
گم شدن پیدا شدن بی در و پیکر شدن
رد شو از هر نا بلد در عبور از فصل بد
رو به این بی منظره این غزل کش این جسد
این همه بی خاطره این همه بی پنجره
خیل خود جلاد تلخ این زلال باکره
بشنو از نی‌های نی بشنو از بالای نی
بشنو از نی‌های نی بشنو از بالای نی
قاریان ما به دار خلوت ما بی حصار
مسلخ سبزینه ها جنگل بی برگ و باد
بشنو از این زخم جان بشنو از این ناگهان
بشنو از من بی دریغ در حضور غایبان
رد شو از آوار برگ رد شو از فصل تگرگ
رد شو از این زان حریر رد شو از دیوار مرگ
پر کن از نی نای نی بغض سیل آسای نی
بشنو از دل ضربه‌ها بشنو از آوای نی
وقت از نی کر شدن وقت عریان‌تر شدن
گم شدن پیدا شدن بی در و پیکر شدن
بشنو از نی‌های نی بشنو از بالای نی
بشنو از نی‌های نی بشنو از بالای نی
قاریان ما به دار خلوت ما بی حصار
مسلخ سبزینه‌ها جنگل بی برگ و باد
بشنو از این زخم جان بشنو از این ناگهان
بشنو از من بی دریغ در حضور غایبان
رد شو از آوار برگ رد شو از فصل تگرگ
رد شو از این زان حریر رد شو از دیوار مرگ
پر کن از نی نای نی بغض سیل آسای نی
بشنو از دل ضربه‌ها بشنو از آوای نی
وقت از نی کر شدن وقت عاشق‌تر شدن
گم شدن پیدا شدن وقف یکدیگر شدن
بشنو از نی‌های نی بشنو از بالای نی
بشنو از نی‌های نی بشنو از بالای نی