Ashk Bikasi


Shadmehr Aghili

گاهی وفتا که میخام به یاد تو گریه کنم
اشک بی کسی من گونه هامو می سوزونه
تا می خاد خنده ای رو لبای من جون بگیره
یاد چشمات روی لبخند منو می پوشونه
جای خالیت مثل یه خار توی چشمام می شینه
کور میشه انگاری بی تو دنیا رو نمی بینه
در و دیوارای خونه از تو دارن صد نشونه
گلای باغچه میگیرن از فراغت تو بهونه
کاش می شد با مهربونی پر کنیم فاصله ها رو
من می خوام اما چه فایده دل تو نامهربونه
----------------------------
من که چون شمعی به شام تار تو افروختم
هر چه کردی با دلم از شکوه لب را دوختم
روز و شب بوده دعای من سلامت بودنت
پس چرا آتش شدی از شعله هایت سوختم