Asemoun


Dariush

روحم آزرده مرا وسوس بیهوده مکن
دگر این لحظه تن پاک من آلوده مکن
یاریم کن که رود از یادم
غم دیرینه این خاطره ها
شوق پرواز سراپای مرا میکشد
از پس این پنجره ها
پیش رویم بگشا پنجره ای
که از آن پنجره پرواز کنم
روحم از قید تن آسوده شود
هستی دیگری آغاز کنم
آسمون ابراتو بردار و برو
دیگه تنها منو بگذار و برو
آسمون اخماتو وا کن آبی شو
آسمون آفتابی شو آفتابی شو
آسمون غرق به خونه دل من
آسمون دشت جنون دل من
تک و تنها توی دنیای بزرگ
آسمون بی همزبونه دل من....
آسمون مرده دیگه مهر و وفا
عزم ما پر شده از رنگ و ریا
نه محبت میشه پیدا نه صفا
آسمون قهره دیگه از ما خدا
آسمون قهره دیگه از ما خدا..
آسمون کاشکی که میشد بپرم
تو دل آبی تو خونه کنم
کاشکی میشد مثال ابرای تو
زار زار گریه مستونه کن
آسمون غرق به خونه دل من
آسمون دشت جنون دل من
تک و تنها توی دنیای بزرگ
آسمون بی همزبونه دل من....
شوق پرواز سراپای مرا میکشد
از پس این پنجره ها
پیش رویم بگشا پنجره ای
که از آن پنجره پرواز کنم
روحم از قید تن آسوده شود
هستی دیگری آغاز کنم....................