نمی تونم نمی تونم خنده کنم
دلم رو از خوشی ها آکنده کنم
آخه تنهام آخه تنهام
یه آشنا سنگ صبور یه کس می خوام
دیگه دارم خفه می شم نفس می خوام
آخه تنهام آخه تنهام
توی دل صحرا تو عمق دریا پی تو می گشتم و ندیدمت
توی خط کتاب و توی تب تاب پی تو می گشتم و ندیدمت
تا اینکه دونستم دنبال تو باید با چشمای دل می گشتم
آخه تو خدا جون ساحل امید من و برای ساحل می گشتم
آره تو دیگه دونستم
تو کس نیستی
نفس نیستی
نه هوس نیستی
همه جا هستی و هیجا نیستی
رمز امیدی
صبح سپیدی
عشق و نویدی خداجون
زندونی دردم فقط تویی ای تو
کلید قفل این زندون