Ahou


Sattar

معصومه تر از چشم تو
چشمای درشت آهوی تو درو دشته
اما تا حالا این همه بیچاره که چشمای تو کشته
اون نکشته اون نکشته
معصومه تر از چشم تو
چشمای درشت آهوی تو درو دشته
اما تا حالا این همه بیچاره که چشمای تو کشته
اون نکشته اون نکشته
آهو چشاش از مهربونی لب به لبه
رنگ چشاش رنگ تنه پوست شبه
ولی تو چشات یه جور دیگست
همونیه که نگات میگست
ولی تو چشات مثل اینه توش
نم نم بارون زده خیسه
رنگرز اومده با پر قو
از سر نو قصه عشق و بنویسه
معصومه تر از چشم تو
چشمای درشت آهوی تو درو دشته
اما تا حالا این همه بیچاره که چشمای تو کشته
اون نکشته اون نکشته
مگه تو چشات چی داری که هر وقت میاری
میاری پایین ورمیداری
سر همه منت میذاری
بگو بنویسم
بگو رو تن آب روون
جا داره باز از دل و جون تو رو بنویسم
پس بگو بنویسم
معصومه تر از چشم تو
چشمای درشت آهوی تو درو دشته
اما تا حالا این همه بیچاره که چشمای تو کشته
اون نکشته اون نکشته
آهو چشاش از مهربونی لب به لبه
رنگ چشاش رنگ تنه پوست شبه
ولی تو چشات یه جور دیگست
همونیه که نگات میگست
ولی تو چشات مثل اینه توش
نم نم بارون زده خیسه
رنگرز اومده با پر قو
از سر نو قصه عشق و بنویسه
معصومه تر از چشم تو
چشمای درشت آهوی تو درو دشته
اما تا حالا این همه بیچاره که چشمای تو کشته
اون نکشته اون نکشته