2010-05-14 05:33:28
2010-11-04 03:09:52
2010-11-04 03:09:00
2009-11-19 05:44:19
2015-07-26 20:51:37
2009-11-16 14:01:36
2011-10-04 06:36:36
2013-07-13 20:47:55
2009-11-16 14:15:28
2010-11-04 03:09:22
2010-11-04 03:09:28
2010-04-04 05:02:10
2012-01-05 15:15:04
2009-11-16 14:03:13
2013-07-13 20:47:55
2010-11-04 03:10:40
2010-11-04 03:10:44
2011-03-24 23:29:30
2011-10-04 06:37:18
2011-03-24 13:18:37
2014-05-27 22:17:11
2011-11-26 21:56:38
2010-05-14 05:20:01
2009-12-05 05:19:15
2014-04-02 22:19:15
Слова Parviz Vakili
مثال تور ماهیها
تار دلم
...
ستاره امشب كسی ندیده
مگر ستاره كجا دمیده
...
بغض پائیزی ابرم
بغض یک غروب غمناک
...
خاطرت آید که آنشب
از جنگلها گذشتیم
...
من کیم دریای بی آرام خسته و دیوانه ای ناکام
تو مرا آرام کن آرام خاک ساحل را به سر ریزم
...
رزو دارم چون باد بهاری
پر گشایم از گلستان به سویت
...
پس از این زاری مکن
هوس یاری مکن
...
روزی من وتو ای جان ، همچون کبوترها
سرنهادیم با هم ، در بستر پرها
...
دلم می خواست دریا بودم
همه شور و غوغا بودم
...
و بیا تا بر قراره دنیا
منو تو به عشق هم بنازیم
...
با نغمه های کاروان
از راه رسیده ساربان
...
مردم از دست تو دیگه بسه دو رویی
یا این رو یا اون رو کوچولو
...
لیلی چه ناله می کنی
امشب بجای می دگر
...
ای بهار جان پرور من
ای می نشاط آور من
...
درسكوت تیره شب می برم نام تو بر لب
با دل دیوانه خویش سوزم من در آتش تب
...
شكوفه می رقصد از باد بهاری
شده سر تا سر دشت سبز و گلناری
...
ما به نیمه ره سرنوشت روزی آخر به هم رسیدیم
لحظه های خوشی بود و ما قصه عشق هم شنیدیم
...
زن زیبا بود در این زمونه بلا
خونه ای بی بلا هرگز نمونه ای خدا
...