2019-12-31 04:51:48
2015-07-25 00:21:40
2015-07-25 00:34:17
2019-12-30 03:21:19
2012-01-20 02:35:44
2019-02-25 05:42:12
2011-10-04 06:37:38
2011-02-06 04:30:03
2011-03-20 15:29:54
2014-02-12 18:31:34
Letra por Nasser Cheshmazar
وقتی شب گم میشه تو خاطره هاش
مشتی از خاکمو رو دریا بپاش
...
عسل چشم نگام کن شیرینه نگاهت
عسل چشم چه بر دل میشینه نگاهت
...
هرچه را ساختم عاقبت شکست
شکست شکست
...
دو تا پرنده هستیم رو شاخه های غربت
نه اهل قصه گفتن نه خوندن و نه صحبت
...
با سقوط دستای ما
در تنم چیزی فرو ریخت
...
یه تنهایی یه خلوت ، یه سایه بون ، یه نیمکت
می خوام تنهای تنها ، باشم دور از جماعت
...
خدایا من در این غربت اسیرم
برم ایرون که دلداری بگیرم
...