2011-10-04 06:36:36
2011-11-12 20:06:36
2011-12-02 03:33:48
2010-02-21 07:08:57
2014-04-22 23:05:53
2011-11-13 19:23:24
Слова Farhang Ghasemi
میروم دور از تو با دنیای خود خلوت کنم
باید آخر من به این بیگانگی عادت کنم عادت کنم عادت کنم
...
وقتی که ، دستای باد ، قفس مرغ گرفتارو شکست ، شوق پروازو نداشت
وقتی که چلچله ها ، خبر فصل بهارو می دادن ، عشق آوازو نداشت
...
رویاهای من قریه ایست قدیمی
تو مشتی سایه اما صمیمی
...
هیچ ، تنها و غریبی
طاقت غربت چشماتو نداره
...
اون مث فرصت دیدن واسه چشمای بستم
مث یه جاده خلوت پیش این پاهای خستم
...
رنج و عذاب از من
شنگی و شاب از تو
...