2012-03-04 15:33:05
2012-02-12 05:27:41
2015-03-13 22:41:08
2014-07-28 22:36:10
2014-07-29 16:58:48
2015-02-17 18:11:32
2011-12-03 22:37:32
2014-05-20 23:43:36
2014-05-27 21:13:07
2017-06-19 00:06:21
2011-10-04 06:35:45
2019-07-28 23:45:51
2015-01-21 14:28:11
2015-01-18 03:13:46
2014-08-11 19:50:26
2014-08-20 23:05:39
2012-01-19 00:50:41
2014-04-14 19:34:11
2017-05-21 00:10:41
2014-05-27 22:49:12
2014-05-27 23:04:50
2011-11-26 21:19:36
2011-11-29 06:24:35
2015-03-01 21:42:21
2012-02-04 00:59:09
2019-07-21 23:08:09
2019-02-13 05:38:29
2013-09-27 11:24:11
Слова Babak Bayat
با چشای بی فروغ
میون راست و دروغ
...
شب آفتابی
عروسک قصه ی من
...
تا تو عاشقانه بودی شب من سحر نمی خواست
به ستاره دل نمی بست از تو بیشتر نمی خواست
...
وقتی صبح از خونه میری
هوای زندگی از خونه میره
...
زینگونه ام که در غم غربت شکیب نیست
گر سر کنم شکایت هجران غریب نیست
...
با شما آیندگانم ای جهانسازان خشنود
ای برابرهای فردا قرن ما قرنی چنین بود
...
ببین دلم گرفته باز دوباره
بدونه تو هوای گریه داره
...
گیرم که در باورتان به خاک نشسته ام و ساقه های جوانم از ضربه های تبرهاتان زخم دار است با ریشه چه می کنید
گیرم که بر سر این بام بنشسته در کمین پرنده ای پرواز را علامت ممنوع می زنید با جوجه های نشسته در آشیانه چه می کنید
...
میون این همه کوچه که به هم پیوسته
کوچه ی قدیمی ما ، کوچه ی بن بسته
...
مثل یه پروانه ببین
اسیره مشته بسته ام
...
دل نگو بچه بگو بلای جونم شده
یه شب اروم نداره
...
دلشوره دارم از سفر
از لحظه تلخ شکست
...
بخوان به نام گل سرخ در صحاری شب
که بام ها همه بیدار و بارور گردد
...
جاده و پرسهی وحشت
من و تبلرز شبونه
...
ضیافت های عاشق را خوشا بخشش . خوشا ایثار
خوشا پیدا شدن در عشق . برای گم شدن دریا
...
فضای این شب تهی ، چه بی طپش ، چه بی صداست
برای من که راهیم ، که تشنه ی رهاییم
...
روی دیوار اتاقم تو یه قاب عکس چوبی
تو کنارمی هنوزم با یه دنیا عشق و خوبی
...
بیا لب واکنیم هم غصه ی من
بیا بیدار کنیم خوابیده ها رو
...
همسفر! ای همسفر!
وقت سخت رفتنه
...
از جداشدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ
گریه کردم و نوشتم نازینم یا تو یا مرگ
...
سقف ما هر دو یه سقف دیوارامون یه دیوار
آسمون یه آسمون بهارامون یه بهار
...
روح بزرگوار من
دلگیرم از حجاب تو
...
پا به هر جایی می زاره ادم خانه به دوش
مهلت موندن نداره ادم خانه به دوش
...
اون که به من تو زندگی غصه میده تو هستی
اون که برای موندنت جون میکنه من هستم
...
کدوم شاعر کدوم عاشق کدوم مرد
تو رو دید و به یاد من نیفتاد
...
خونه این خونه ی ویرون واسه من هزار تا خاطره داره
خونه این خونه ی خالی چه روزایی رو بیادم میاره
...
ببین ای بانوی شرقی ای مثل گریه صمیمی
همه هر چی دارم اینجاست، تو این خورجین قدیمی
...
خورشید خانم آفتاب کن
شبو اسیر خواب کن
...
کو آشنای شبهای من؟ کو؟
دیروز من کو؟ فردای من کو؟
...
بال و پرهای شکسته
جغد پیر و زشت و خسته
...
با تن خسته از دشنه نارفیق ، در هجوم شب بی امان
یک تنه بی رفیق رد شدی از خطر ، ای قلندر ای پهلوان
...
غربت عمیق اندوه منو
چاه خشک تو بیابون نداره
...
با کوچه اواز رفتن نیست
فانوس رفاقت روشن نیست
...
با کوچه اواز رفتن نیست
فانوس رفاقت روشن نیست
...
صدای تو بیداری بیشه
آواز سبز برگه
...
مولای سبز پوش ای اعتبار عشق
شاعرتر از بهار ای تکسوار عشق
...
روح جنگل سرد و خاموش
شب گرفته بیشه ها را
...
مثل اسم خودم اینو می دونم
می دونم که یک نفر یه روز میاد
...
مثل اسم خودم اینو می دونم
می دونم که یک نفر یه روز می یاد
...
ببین ماتن عروسکها رو لبها خنده ماسیده
تو این حجم پر از خالی کی خاک مرده پاشیده
...
نازلی بهار خنده زده غم ازترانه پر زده
مهتاب خانوم مهربون به کوچه ما سر زده
...
ای عاشقان ای عاشقان هنگام کوچ است از جهان
درگوش جانم می رسد طبل رحیل از آسمان
...
با چشای بیفروغ
میون راستو دروغ
...
یه پنجره یه خیابون یه نگاه یه رهگذر
تو خم کوچه ی خلوت یه صدای زودگذر
...
ای پرندۀ مهاجر ، ای پر از شهوت رفتن
فاصله قد یه دنیاس ، بین دنیای تو با من
...
پرنده ، هم قفس ، همخونه من
زمستون رفت و شد فصل پریدن
...
خونه خالی خونه سرده خونه سرد و سوت و کوره
با امیدت آینه دق واسه من سنگ صبوره
...
ای ابر مردمشرقیای کوه
ای نگهبان قدسی خورشید
...
تن تو کو ، تن صمیمی تو کو
تنی که جون پناه من نبود
...
سفر نکن سفر نکن
عمر منو به سر نکن
...
سقف ما هر دو یه سقف دیوارامون یه دیوار
آسمون یه آسمون بهارامون یه بهار
...
غصه اگه پیرم کنه غم اگه زنجیرم کنه
دست بزرگ آسمون اگه زمینگیرم کنه
...
عروسک قصه ی من
گهواره ی خوابت کجاست ؟
...
خسته و در به در شهر غمم
شبم از هر جی شبه سیاه تره
...
زینگونه ام که در غم غربت شکیب نیست
گر سر کنم شکایت هجران غریب نیست
...
مثل یک تصویر مبهم روی آینه مثل خواب
رد میشه از توی ذهنم خاطراتی تار و هراس
...
ای بزرگ موندنی ای طلایهدار روز
سایه گستر رو تن از گذشته تا هنوز
...
تموم شد ترانه
به پایان رسیدم
...
اسم تو قشنگترین قصه برای گفتنه
اسم تو قشنگترین قصه واسه شنفتنه
...
وقتی تو با من نیستی از من چه می ماند
از من جز این هر لحظه فرسودن چه می ماند
...
نه از خاکم ،نه از بادم
نه در بندم، نه آزادم
...