2018-01-21 19:26:18
2011-10-30 14:31:17
2014-03-27 16:37:38
2014-02-17 23:15:07
2014-04-22 23:20:40
Lời: Alireza Assar
کس نمیداند ز من جز اندکی
وز هزاران جرم و بدفعلی یکی
...
\"شادمهر عقیلی\"
زندگی باغی بزرگه پره از گلهای تازه
...
بایدِ بودن تو، باش، هی نگو سفر،محاله!!
حنجره گِل میشه بی تو
...
وقتی صدای بارون می پیچه توی ناودون
پر می کشه پرستو، به زیر طاق ایوون
...
دانی که چنگ و عود چه تقریر میکنند پنهان خورید باده که تعزیر میکنند
ناموس عشق و رونق عشاق میبرند عیب جوان و سرزنش پیر میکنند
...
ای که تو باغچه چشمات گل صد رنگ بهونه س
تو بهار دل سبزت نفس سبز جوونه س
...
کیه که آخر دیوونگیه
واسه چشات
...
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
...
نان پاره ز من بستان
جان پاره نخواهد شد
...
گه بودم شده نابود
اگه سبزم شده پاییز
...
ای کاروان! ای کاروان!
من دزد شبرو نیستم
...
این حال من بی توست
بغض غزلی بی لب
...
ای تو همزبون با من بمون
ای تو همصدا با من بخون
...
هله عاشقان بشارت، که نماند این جدایی
برسد به یار دلدار، بکند خدا خدایی
...
نه امانی نه امیدی نه به شب نور سفیدی
نه سروری نه سرودی قصه بود هر چی شنیدی
...
از بوی باورم خاکستریست
صفحه های دفترم خاکستریست
...
خیال نکن نباشی بدون تو میمیرم
گفته بودم عاشقم خوب حرفمو پس میگیرم
...
ای تو جاری توی رگهام صدای پای نفسهام
ای که بوی تو رو داره لحظه های خواب و رؤیام
...
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک من خراب شبگرد مبتلا کن
...
من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه
صد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه
...
من از رگبار هذیان در تب پاییز میترسم
از این اسطوره های از تهی لبریز
...
برون شو ای غم از سینه که لطف یار می آید
تو هم ای دل ز من گم شو که آن دلدار می آید
...
تو رو هیچوقت گم نکردم
تو رو هیج جا جا نذاشتم
...
سادگیمو ساده نگیر
زلالیمو طعنه نزن
...
چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید
چترها را باید بست
...