گریه بس کن بوی دیروز ۳۹




2016-09-04 06:14:31


گریه بس کن
عارف

گریه بس کن! نمی خوام
زیر بارون بشینم
با سر انگشتای نازت
ابرای زلفاتو رد کن
تا که خورشیدو ببینم
سرو شیراز تویی! تو
مایهناز تویی! تو
تو که بهتر از امیدی
تو که خوشتر از عبیری
تو که خوبی تو که نازی
ای که با غصه بسازی
زندگی خواب و خیاله مگه نه؟
همه چی رو به زواله، مگه نه؟
عمر جاودان محاله، مگه نه؟
عمر جاودان محاله
زندگی یک نفسه
غم بیهوده بسه
تلخی عمرو به شیرینی شادی ببر
شادیا پشت درن،خنده ها منتظرن
آخه تاریکی می میره تا بخنده سحر