Mibakhsham Scent of Yesterday


2010-02-21 07:08:57


Mibakhsham
Hamid Khandan

بهت حق میدم عاشق شی اگر چه بی تو میمیرم
تو رو آهسته میبخشم تو که بی من سفر کردی
تو که عاشق شدی اما دلم را بی خبر کردی
تو رو آهسته میبخشم که چشمانت شب دریاست
تو که آغوش گرمت هم برای من مث رویاست
تو رو آهسته میبخشم که قلبم را رها کردی
تو که قلب شکستم را به حرفی بر فنا کردی
تو رو آهسته میبخشم اگر چه از تو دلگیرم
بهت حق میدم عاشق شی اگر چه بی تو میمیرم
تو رو آهسته میبخشم تویی که با منی اما
تویی که خاطره ماندی برای یک دل تنها
تو رو آهسته میبخشم تو که چشمم به راه توست
تو که فانوس شبهایم دو چشم همچو ماه توست
تو رو آهسته میبخشم شکستم را تماشا کن
سکوت و بغض شبهای غمینم را تو حاشا کن
تو رو آهسته میبخشم اگر چه ار تو دور هستم
اگر دیگر ندیدی تو بدان از زندگی خسته ام
تو رو آهسته میبخشم اگر چه از تو دلگیرم
بهت حق میدم عاشق شی اگر چه بی تو میمیرم
تو را با عشق می‌بوسم میونه خواب و بیداری
بهم میخندی و انگار توام حس منو داری
تو دنیای منی اما تو دنیای تو من هیچم
تو گوش لحظه‌های تو چه بی‌ آوازه می پیچم
چه معصومانه می‌خندی به من که از تو مایوسم
به من که در حضور ماه تو رو با گریه می‌بوسم
نگاه من پر از بغضه یه بغضی خالی‌ از امید
نگاهی‌ که در آغوشش تو رو آهسته میبخشید
تو رو آهسته میبخشم که حرف آخرم این است
در این غمخانه ی تاریک دل من سخت غمگین است