یاری اندر کس


ترانه سرا: حافظ
فرامرز اصلانی

یاری اندر کس نمی بینی ، یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد ، دوستداران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد ، خضر فرخ پی کجاست
گل بگشت از رنگ خود ، باد بهاران را چه شد
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
عندلیبان را چه پیش آمد ، هزاران را چه شد
لعلی از کان مروت برنیامد سالهاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
کس نمی گوید یاری داشت حقّ دوستی
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
شهر یاران و بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی که سرآمد شهر یاران را چه شد
بوی توفیق و کرامت در میان افکنده ام
کس به میدان در نمی آید ، سواران را چه شد
حافظ اسرار الهی کس نمی داند خموش
از چه می پرسی که دور روزگاران را چه شد