یاد خونین نبردی که گذشت


ترانه سرا: سیاوش کسرائی
سالار عقیلی

سینه سوز است هنوز
یاد خونین نبردی که گذشت
ناله ها پر شد در سینه کوه
شیهه ها گم شد در خلوت دشت
همه نامردی و نامردی و ننگ
صحنه جولانگه رزم دو همآورد نبود
جنگ جنگ دو جوانمرد نبود
تنم آغشته به خون
خون از این سینه ویران شده دیگرگون
کوله بارم بر پشت
چوب پرچم درمشت
من بدین گونه نمی خواهم مرگ
من بدین گونه نمی خواهم زیست
نیست فرمانده من در این راه
هیچ کس جز دل من
هیچ کس نیست بر این راه دراز
جز دلم قاتل من
می تواند چون دگران
ناله ای کرد و دراین وادی خفت
می توان داشت از این خفتن امید حیات
می توان رفت ولی چون مردان
می توان مرد و به لب هیچ نگفت