گفتی از عشق خودت این خانه را لبریز کن گفتم به چشم
گفتی از بیگانگی با قلب من پرهیز کن گفتم به چشم
گفتی اهنگ صدا را گرم و مهر آمیز کن گفتم به چشم (2)
عاشقت هستم من و گردن به فرمان میدهم
دل که قابل نیست رحت در رهت جان میدهم(2)
گفتی در قلب خودت عاشق سرا بر پا نکن گفتم به چشم
درب این خانه به روی هر غریبی با نکن گفتم به چشم (2)
گفتی تا چشمت به چشم دلربائی میخورد
بی جهت دل را اسیر دست رویاها نکن گفتم به چشم
عاشقت هستم من و گردن به فرمان میدهم
دل که قابل نیست رحت در رهت جان میدهم(2)