گریه کن ای قلب من


گوگوش

گریه کن ای قلب من دیوانه شو او می رود
بعد از این با هر کسی بیگانه شو او می رود
گریه کن این گریه ها پایان ندارد
جز تو کس در وطنم اشکی نبارد
خاطر آور قصه ما قصه عشق و وفا بود
روزگاری هرکسی با قصه ما آشنا بود
این زمانه قلب من با داغ غم ها مانده ام
چون درخت تیره قهر تنهای تنها مانده ام