هنوز هم در انتظارت پشت پنجره میشینم
تا که شاید سایه تو روزی در خم کوچه ببینم
هنوزم در انتظاره پشت پنجره میشینم
تا که شاید سایه تو روزی در خم کوچه ببینم
تا که شاید سایه تو روزی در خم کوچه ببینم
چشم من اسیر قاب سرده این پنجره ها شد
دنبال اونی که رفت و تو غبار جاده گم شد
دنبال اونی که رفت و تو غبار جاده گم شد
هنوزم در انتظاره پشت پنجره میشینم
تا که شاید سایه تو روزی در خم کوچه ببینم
تا که شاید سایه تو روزی در خم کوچه ببینم
آسمون داره می باره رو سیاه پشت شیشه
در کمین نشسته خورشید چادر ابر وا نمیشه
کاش میشد صدای پاهات توی کوچه ها بپیچه
بگه اومدی که باشی بمونی با من همیشه
چشم من اسیر قاب سرده این پنجره ها شد
دنبال اونی که رفت و تو غبار جاده گم شد
دنبال اونی که رفت و تو غبار جاده گم شد
هنوزم در انتظاره پشت پنجره میشینم
تا که شاید سایه تو روزی در خم کوچه ببینم
تا که شاید سایه تو روزی در خم کوچه ببینم