کتاب هستی


هایده

از ازل خدای عالم خاک ما سرشته با هم
در دل کتاب هستی نام ما نوشته با هم
از ازل خدای عالم خاک ما سرشته با هم
در دل کتاب هستی نام ما نوشته با هم
جونم عمرم زندگی سرابه
عمره هستی عمر یک حبابه
بس کن دیگه اینهمه بهانه
با این فرداهای بی نشانه
کسی نمیدونه کسی نمیدونه کسی نمیدونه
کسی نمیدونه کسی نمیدونه کسی نمیدونه
ای چشمانت چشمه های نور است
ای لبهایت ساغر بلور است
جز چشم من حرف آشنارو
از لبهایت قصه وفارو
کسی نمیخونه کسی نمیخونه
کسی نمیخونه کسی نمیخونه
از ازل خدای عالم خاک ما سرشته با هم
در دل کتاب هستی نام ما نوشته با هم
از ازل خدای عالم خاک ما سرشته با هم
در دل کتاب هستی نام ما نوشته با هم