شب با یاد تو می خوابم
خوابتو می بینم
در دل شب پشت ابرا روبرویت می نشبنم
شب
گمشده در موی تو
درپیچ گیسوی تو
هلال ماه ابروی تو
دل بسته ی موی تو
ای پیزاد ای پریزاد
با توام در هر کرانه
قصه ی جادوی چشمت را می خوانم در ترانه
درترانه
از تو از راز تو می گم
از تو و چشم تو و ناز تو می گم
بدان جز تو به سر فکر دگر نیست
برایت ارمن عاشق پیشه تر نیست
تو را در هر نفس فهمیدم ای یار تو
را در عطر خود پیچیدم ای یار
مرا بشناس مرا باور کن ای یار
از اینکه هستم عاشق تر کن ای یار