پرستش


شاهرخ

تو رو باید که پرستید
تو رو باید بوسید
تورو باید که شناخت
به تو باید دل باخت
راز عشقو تنها از تو باید آموخت
بی تو باید هر دم از تب عشقت سوخت
تو چه حسی هستی که به من پیوستی
هر نفس بی تردید تورو باید پرسید
تو چه حسی هستی که به من پیوستی
هر نفس بی تردید تورو باید پرسید
در تو باید گم شد . بی هراس و بی باک
از تو باید تابید بر تن کهنه خاک
با تو میشه خندید به طلسم تقدیر
با تو میشه بخشید روزگار دلگیر
تو چه حسی هستی که به من پیوستی
هر نفس بی تردید تورو باید پرسید
تو چه حسی هستی که به من پیوستی
هر نفس بی تردید تورو باید پرسید
تو رو باید که پرستید
تو رو باید بوسید
تو رو باید که شناخت
به تو باید دل باخت
راز عشقو تنها از تو باید آموخت
بی تو باید هر دم از تب عشقت سوخت
تو چه حسی هستی که به من پیوستی
هر نفس بی تردید تورو باید پرسید
تو چه حسی هستی که به من پیوستی
هر نفس بی تردید تورو باید پرسید
در تو باید گم شد . بی هراس و بی باک
از تو باید تابید بر تن کهنه خاک
با تو میشه خندید به طلسم تقدیر
با تو میشه بخشید روزگار دلگیر
تو چه حسی هستی که به من پیوستی
هر نفس بی تردید تورو باید پرسید
تو چه حسی هستی که به من پیوستی
هر نفس بی تردید تورو باید پرسید