عصر ما عصر فریبه
عصر اسمهای غریبه
عصر پژمردن گلدون
چترهای سیاه تو بارون
شهر ما سرش شلوغه
وعدهاش همه دروغه
آسموناش پر دوده
قلب عاشقاش کبوده
کاش توی قحطی شقایق
بشینیم توی یه قایق
بزنیم دلو به دریا
منو تو تنهای تنها
خونه هامون پرنرده
پشت هر پنجره پرده
قفسها پر پرنده
لبهای بدون خنده
چشمها خونه ی سواله
مهربون شدن محاله
نه برای عشق میلی
نه کسی به فکر لیلی
کاش توی قحطی شقایق
بشینیم توی یه قایق
بزنیم دلو به دریا
منو تو تنهای تنها
اونقده میریم که ساحل
از منو تو بشه غافل
قایق رو با هم میرونیم
اونجا تا ابد میمونیم
جای که نه اسمونش
نه صدای مردومونش
نه غمش نه جنبوجوشش
نه گلای گل فروشش
مثل اینجا اهنی نیست
پس ببین یادت بمونه
کسی هم اینو ندونه
زنده بودیم اگه فردا
وعده ی ما لبه دریا