علی را وصف در باور نیاید
زبان هرگز ز وصفش برنیاید
علی با درد ِغربت آشنا بود
علی تنهاترین مرد ِخدا بود
علی درآستین دستِ خدا داشت
قدم در آستانِ کبریا داشت
علی سوز و گدازی جاودانه است
علی راز و نیازی عاشقانه است
دل دریایی اش دریای خون بود
زخون باغ و بهارش لاله گون بود
علی را وصف در باور نیاید
زبان هرگز ز وصفش برنیاید
نوای عشق از نای علی بود
اذان ِ سرخ ، آوای ِ علـی بــود
علی را قدر ، پیغمبر شناسد
که هرکس خویش را بهتر شناسد
علی را وصف در باور نیاید
زبان هرگز ز وصفش برنیاید
دل ز عشقِ تو دریا شد یا علی
جان ز شوقِ تو شیدا شد یا علی
ما به عهدِ تو پابندیم یا علی
تا به مهرِ تـو پیــونـدیم یا علی
یاعلی ، قبله عاشقان ، یاعلی
علی را وصف در باور نیاید
زبان هرگز ز وصفش برنیاید