روزای سختی رو با تو گذروندم
بسه هرچی توی زندون تو موندم
تو منو بازی دادی دستتو خوندم
نمیتونی ، نمیذارم ، نمیتونی ، نمیذارم
نمیتونی ، نمیتونی بگی من چی کار کنم
نمیذارم ، که بمونی بگی من چی کار کنم
نمیتونی ، نمیذارم ، نمیتونی ، نمیذارم
تو کی هستی که به من زور میگی
به چه حقی تو به من حرفای ناجور میگی
هیچی نیستی ، اصلاً از اولش هم چیزی نبودی
واسه این حرفا کوچیکی ، واسه اینجور کارا زودی
نمیتونی ، نمیذارم ، نمیتونی ، نمیذارم
نمیتونی ، نمیذارم
نمیترسم دیگه از تو ، نمیترسم
نمیترسم ، دیگه از ترس نمیمیرم
دیگه آتیش نمیگیرم ، نمیتونی ، نمیذارم
دیگه از ترس نمیمیرم ، دیگه آتیش نمیگیرم
نمیتونی ، نمیذارم ، نمیتونی ، نمیذارم ( نمیذارم )