نقش من چرا نقش ماتمه
گریه های من خنده غمه
گو به من خدایا
ز دلم آگهی تو آیا؟
گو به من خدایا
ز دلم آگهی تو آیا؟
درد بی کسی را کشیده ام
از همه جهان پا کشیده ام
گو به من خدایا
ز دلم آگهی تو آیا؟
گو به من خدایا
ز دلم آگهی تو آیا؟
هر شب به درگاه دعا کردم الهی
کین خسته را با خسته جانی ها پناهی
من سایه وار از هستی خود می گریزم
شاید که بر بگذشته ها اشکی بریزم
آنکه با دلم همزبان نشده
آتشم زده مهربان نشده
گو به من خدایا
ز دلم آگهی تو آیا؟
گو به من خدایا
ز دلم آگهی تو آیا؟