شب تار جدایی هوای گریه دارم
به کجا امشب ای دل ازین غم سر گذارم
به گلستان وزیده نسیم آشنایی
دلم از غم گرفته بهار من کجایی؟
شب و روز آتش غم کشد از دل زبانه
من و آه سحرگاه، من و اشک شبانه
چه شد آرام جانم نمی گیرد سراغم؟
که ز برق نگاهش برافوزد چراغم
دگر این ناله ها را کسی باور ندارد
چه شد ای دل دعایت اثر دیگر ندارد
شب تار جدایی هوای گریه دارم