یاران . یاران
منشینید خموش ایران در سایه دار است
زیر ساتور تبه کاران است منشینید خموش
در کشور ما سرب سوزان است
پاسخ گر بپرسی از عدالت
هر ره دیگر بود مسدود جزء راه رذالت منشینید خموش
سر خند از این غصه سپیدار و چمن
خیزد رویم از بی تابوتی و کفن
ای غرقه در هزار غم بی دوا وطن
ای طعم گرگ عجل مبتلا وطن
قربانیان تو همه گلگون قبا وطن
عزیز وطن غریب وطن بی نوا وطن
بی کس وطن غریب وطن بی نوا وطن
مادرببین عروس وطن بی جهاز شد
مادرببین دست اجانب دراز شد