میخانه


مرتضی

عهد کردم که ننوشم می و از هوش نرم
یک من انگور با دو نیم من آب انگور داریم
وعده کردم پی آن یار قدح نوش نرم
یک من انگور با دو نیم من آب انگور داریم
باز تا شب یکی اومد در زد
عشق تو بود به قلبم سر زد
با دو چشمات سر راهم رو نگیر
راه نگاهم رو نگیر خورشید و ماهم رو نگیر
دل شیدا توی سینه م چرا بی تاب شدی
شمع جان بودی و پی سوختی و آب شدی
اون که با من همه عمرش سر شد
گل من بود ولی پرپر شد
با دو چشمات سر راهم رو نگیر
راه نگاهم رو نگیر خورشید و ماهم رو نگیر
با دو چشمات سر راهم رو نگیر
راه نگاهم رو نگیر خورشید و ماهم رو نگیر
با دو چشمات سر راهم رو نگیر
راه نگاهم رو نگیر خورشید و ماهم رو نگیر
باده ناب دوای دل بیمار نشد
یک من انگور با دو نیم من آب انگور داریم
آن که امید دلم بود مرا یار نشد
یک من انگور با دو نیم من آب انگور داریم
تو که رفتی شب من یلدا شد
برو ای دوست که مشتت وا شد
با دو چشمات سر راهم رو نگیر
راه نگاهم رو نگیر خورشید و ماهم رو نگیر
دل شیدا توی سینه م چرا بی تاب شدی
شمع جان بودی و پی سوختی و آب شدی
اون که با من همه عمرش سر شد
گل من بود ولی پرپر شد
با دو چشمات سر راهم رو نگیر
راه نگاهم رو نگیر خورشید و ماهم رو نگیر
با دو چشمات سر راهم رو نگیر
راه نگاهم رو نگیر خورشید و ماهم رو نگیر
با دو چشمات سر راهم رو نگیر
راه نگاهم رو نگیر خورشید و ماهم رو نگیر
با دو چشمات سر راهم رو نگیر
راه نگاهم رو نگیر خورشید و ماهم رو نگیر