تو اگه پرنده باشی چشمای من آسمونه
راز این پنجره هارو کسی جز من نمی دونه
فرصت یکی شدن نیست واسه این تنهای خسته
یه چیزی شبیه بارون توی این چشا نشسته
اگه آسمون پر از ابر اگه کوها پر برفه
قصه مرگ و جدایی واسه ما فقط یه حرفه
کاشکی میشد ما یه روزی پا توی دریا بذاریم
مثل موجای مسافر آسمون و جا بذاریم
می تونم تا ته دنیا شعرامو برات بخونم
اگه باشم یا نباشم لای دفترت بمونم