معجزه_فقط یه لحظه


داریوش

طعم خیس اندوه و اتفاق افتاده/
یه آه... خداحافظ... یه فاجعه ی ساده/
خالی شدم از رؤیا... حسی منو از من برد/
یه سایه شبیه من پشت پنجره پژمرد/

ای معجزه ی خاموش یه حادثه روشن شو/
یه لحظه, فقط یه آه, همجنس شکفتن شو/
از روزن این کنج خاکستری پرپر/
مشغول تماشای ویرون شدن من شو/

برگرد با برگشتن از فاصله دورم کن/
یه خاطره با من باش یه گریه مرورم کن/
از گرگر بی رحم این تجربه ی من سوز/
پرواز رهایی باش به ضیافت دیروز/
به کوچه که پیوستی, شهر از تو لبالب شد/
لحظه, آخر لحظه شب عاقبت شب شد
آغوش جهان رو به دلشوره شتابان بود/
راهی شدن حرف نقطه چین پایان بود/

ای معجزه ی خاموش یه حادثه روشن شو/
یه لحظه, فقط یه آه, همجنس شکفتن شو/
از روزن این کنج خاکستری پرپر/
مشغول تماشای ویرون شدن من شو