لحظه دیدار


مازیار فلاحی

یه ترانه بوی دریا
یه ستاره بوی بارون
یه نفس هوای خونه
یه اذان ته خیابون
من تموم خاطراتم کنج یک کاسه ی آبه
زنده میشه باز دوباره مثل شیرینیه خوابه
وقتی که دلم میگیره از تو پنجره نگام کن
با نگاهت پشت شیشه از ته دلت دعام کن
دستت رو بذار رو قلبم بذار قلبم جون بگیره
یه نفس بده به ابرا که شاید بارون بگیره
مثل شیرینیه خوابه مثل گل لای کتابه
هر دقیقه تو نفسهام عطر گیسوی گلابه
کوچه باغ بچگی هام بوی کاه گل بوی دیوار
زنده میشن همه این بار توی لحظه های دیدار