لحظه دیدار


بیژن مرتضوی

لحظه دیدار نزدیک است نزدیک هست نزدیک هست
لحظه دیدار نزدیک هست
باز من دیوانه‌ ام مستم باز میلرزد دلم دستم
آبرومو مریزید‌ ای آبرومو مریزید‌ ای لحظه دیدار نزدیک هست لحظه دیدار نزدیک هست
سه روز رفته‌ای سی‌ روز حالا
زمستون رفته‌ای نوروز حالا
خودت گفتی‌ سر هفته میایی
شماره کن ببین چند روز حالا
ای یار نازی‌ ای یار نازی منو ول کردی و رفتی‌ به بازی‌
تو که عشقت به جونوم لونه کرده منو اواره و دیونه کرده
بیا حالا بهار گًل میباره
بهارمو تو پر گًل کن دوباره
یار عزیزم بیا در رختخوابت گًل بریزم
بیا در رختخوابت گًل بریزم
دلم از دوریت شد پاره پاره
که درد عاشقی چاره نداره
اگه یک رو بخوابه ما بییایه خدا عمری به ما میده دوباره
ای یار نازی‌ ای یار نازی منو ول کردی و رفتی‌ به بازی‌
ای یار نازی‌ ای یار نازی منو ول کردی و رفتی‌ به بازی‌